بهنام صادقی
26مهرماه ۱۳۹۲هفت کودک در روستای نشکاش از توابع شهرستان مریوان در استان کردستان بر اثر انفجار مین مصدوم شدند. بدنهای پر از ترکش و زخمهای زانا، سینا، آلا، متین، خبات، بهنوش و گلشین نشان داد که پس از گذشت سهدهه از خاموشی توپها در میدان نبرد و بازگشت سربازان به خانه، جنگ برای مردم 5 استان غربی هنوز خاتمه نیافته است.
مینهای باقیمانده از جنگ در استانهای غربی کشور نقش سربازهای دشمن در خاک ما را ایفا میکنند. مینها بدون تفاوتگذاشتن میان کفشهای یک کودک یا پوتین سربازان هر فردی که نزدیک شود را زخمی یا میکشند. کودکان معصوم مریوانی چهارسال پیش درکمین چنین سربازانی افتادند. آلا چشمش را از دست داد و گلشین یک پا. زانا، سینا، متین، خبات و بهنوش نیز ترکشهایی بر تن به یادگار برداشتند. بعد از گذشت 4سال، گلشین همچنان با پروتزهای بیکیفیت که مدام سوراخ و موجب آسیبدیدگی پا میشود، کلنجار میرود و برای چشم از دسترفته آلا نمیتوان کاری کرد. با وجود اینکه این کودکان قربانی جنگی هستند که هرگز آن را ندیدهاند، در کمال ناباوری از خدمات مخصوص جانبازان جنگ بهرهمند نیستند.
شفافنبودن قوانین حمایتی از قربانیان مین؛ باعث شده تا این کودکان و خانوادههایشان در میان کمیته امداد، بنیاد جانبازان و هلالاحمر سرگردان باشند. بنیاد جانبازان با استناد به اینکه این افراد هنوز به سن قانونی نرسیده و تحت تکفل والدین هستند، از پرداخت مستمری به آنها خودداری میکند. در این میان هیچ مرجعی، هزینههای سرسامآور درمانی و رفتوآمد به مرکز استان و رنجی که این خانوادهها متحمل میشوند را نمیبیند.
جدا از مشکلات مالی که این خانوادهها با آن دستوپنجه نرم میکنند، رسیدگی به استرسهای ناشی از انفجار مین برای این کودکان و خانوادهیشان از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چراکه بدون شک از دستدادن سلامتی در زمان کودکی آثار روحی، روانی بسیاری برای این قربانیان به دنبال خواهد داشت.
به منظور پیشگیری از استرسهای ناشی از حادثه انفجار لازم است متخصصین روانشناسی این کودکان را برای زندگی همراه با معلولیت آشنا سازند، بهویژه آنکه هنوز بخشهایی از جامعه ما با فرهنگ معلولیت آشنایی ندارند. کودکان نشکاش بزرگتر شدهاند و زندگی با زخمهایش برای آنها همچنان جاری است. آنها هرگز روز 26مهر را فراموش نمیکنند. فراموش نکنیم زندگی با معلولیت دشوار است و همچنان به حمایت نیاز دارند. امروز 26مهر است و این روز به یاد قربانیان مین و مشکلات آنها، از طرف فعالان مدنی روز همیاری با قربانیان مین نامگذاری شده است.
لینک کانال مین و زندگی در تلگرام:
https://telegram.me/minefieldiran
عکس از آرشیو
لینک کانال مین و زندگی در تلگرام:
https://telegram.me/minefieldiran
توی کیسهای که همراهشان بوده، ٤تا فشنگ و مقداری ضایعات جنگی پیدا کردند. کیسه همانهایی که جانشان را برای چند هزار تومان از دست دادند. چند هزار تومان، روزی یک روزشان.
چاشنی مین را 5 هزار تومان میخرند؛ یکی از چاشنیهایش را. مین دو تا چاشنی دارد؛ یکی از انواع مین. فکر میکند یکی از چاشنیها را باز میکند و میفروشد. میآید چاشنی را باز کند، جانش را میگذارد، به خاطر ٥ هزار تومان. با ٥ هزار تومان چه کار میشود کرد؟! چند ٥ هزار تومانی ارزش یک جان را دارد؟ ارزش یک پا، یک دست، یک چشم؟
به گزارش عصرایران، روزنامه ایران نوشت: توی کیسهای که همراهشان بوده، ٤تا فشنگ و مقداری ضایعات جنگی پیدا کردند. کیسه همانهایی که جانشان را برای چند هزار تومان از دست دادند. چند هزار تومان، روزی یک روزشان.
جوان بودند؛ ٣٢ و ١٨ ساله. مرز دهلران را رد کرده بودند؛ یک کیلومتر داخل خاک عراق. آنجا هنوز آلوده است. این طرف مرز، مینهای سطحی پاکسازی شدهاند. دیگر آنجور نیست که بر اثر راه رفتن، مینی منفجر شود و زندگی را پیش چشم کسی سیاه کند، اما ضایعاتیها هنوز تلفات میدهند. ضایعاتیها همانهایی هستند که برای گذران زندگی، زمینها را میکاوند تا آنچه میجویند، از فشنگ و باقی مانده مهمات و مین گرفته تا سیم خاردار را بفروشند و چند هزار تومان توی جیبشان بگذارند. گاهی حتی خانوادگی برای حفر زمین میروند. پشت تپهای دور از چشم، یا در گوشهای دور افتاده از بیابان. بیابان، باز است و غیرقابل کنترل. کسی بدرستی نمیداند قرار است کی و کجا، کسی دست به کار حفر زمین شود، برای یافتن آنچه از جنگ باقی مانده؛ چیزی که میشود به پول نزدیکاش کرد. دو نفر در مرز دهلران و یک نفر در میمک در چند ماه گذشته در اثر حفاری برای یافتن ضایعات جنگی کشته شدهاند. همگی در خاک عراق. میدانند آنجا متاعی که در پیاش هستند، راحتتر به دست میآید. برخی که جان به در بردهاند، نقص عضو شدهاند؛ انگشت، دست، پا، چشم.
میگویند پاکسازی عمومی مناطق، تمام شده اما کارهایی هست که هنوز باقی مانده؛ این را میشود از کار تمام وقت مینیابها فهمید. از صــــدای ماشیـــنهای مینکوب در منطقه ممنوعه؛ منطقه مین. مینهایی را که در سطح زمین بودهاند خیلی وقت است پاکسازی کردهاند. مشکل، سنگرها و کانالهایی است که تازه کشف میشوند؛ توی هرکدامشان پر است از مین و مهمات به جا مانده از جنگ، ضایعات جنگ.
صورتهایشان را با چفیه بستهاند تا باد گرم بیابانهای مهران، پوستشان را نکند. عینکهای بزرگ سیاه هم حتماً برای جلوگیری از آسیب احتمالی و کاهش ورود گرد و غبار بیابان به چشم است. لباسهایشان معمولی است؛ کفشها هم، بجز یکی دو نفر که پوتینهای ضدمین پوشیدهاند با زیرههای بلند و زمخت. بیشترشان بچه مهران هستند؛ مین یابها. منطقه را خوب میشناسند. یک ماه آموزش میبینند و بعد بهعنوان کمکی میروند مینزدایی.
دیدهاند کسانشان روی مین رفتهاند و همین هم انگیزهشان شده برای انتخاب این شغل که انگار قرار نیست به این زودیها منقرض شود. آنجور که بهرام میثمی، مسئول قرارگاه پاکسازی میدان مین استان ایلام میگوید: «یک ساعت پیش بچهها یک سنگر را ریختند که ٢٠ تا مین داخلاش بود. روی زمین تقریباً چیزی نداریم. داریم سنگرها را خالی میکنیم. اینجا مناطق حساسی داریم که سنگر صدام در زمان اشغال مهران بوده. ٤٣٠ کیلومتر مرز مشترک داریم و سنگرهای دفن شدهای هست که تازه پیدایشان میکنیم. دیروز به یکی از این سنگرها برخوردیم که کلاً مدفون بود.
تعهدات مرکز مینزدایی، عمق٣٠ سانتی متر است. ما روی زمین را پاک کردهایم و داریم به عمق میرویم. تصور غلطی که خیلیها دارند این است که چرا پاکسازی اینقدر طول کشیده؟ اگر میخواست بر اساس استاندارد انجام شود که صدها سال طول میکشید. بعضی مناطق مین، هیچ شاخصهای ندارد. چون سابقه جنگ داریم و با توجه به اطلاعاتی که از عشایر و محلیها میگیریم، شناساییشان میکنیم.
حالا دیگر کسی روی مین نمیرود. بعضیها به خاطر ارتزاق دنبال ضایعات هستند و حفاری میکنند و یک بخش هم مربوط به کارهای عمرانی و اقتصادی است که نیاز به گودبرداری و حفاری دارد که آنجا وارد میشویم و کمکشان میکنیم. نوار مرزی، آلوده است و کسانی که دنبال ضایعات هستند معمولاً آنجا فعالیت میکنند و دانسته از مرز خارج میشوند. اینها از آن طرف هم آلودگی میآورند. تا زمانی هم که آن طرف پاکسازی نشود، این مشکل را داریم.»
حتی یک سانحه مین هم زیاد است، مردم اما دوری نمیکنند. میثمی این را میگوید و ادامه میدهد: «مینهایی را یافتهایم که در عمق ٦٠ سانتی متری بودهاند. اینها الان مشکلی ایجاد نمیکنند اما وقتی باران ببارد و خاک شسته شود یا بعدها که بخواهند زمین را زهکشی کنند، مسألهساز میشود.»
مینهایی که هر روز در ذهنها منفجر میشوند
در هر خانه را که در مهران بزنید، میتوانید سراغی از قربانیان انفجار مین پیدا کنید. خودشان میگویند، اگر خانهای مجروح یا شهید انفجار مین نداشت، حتماً خانه کناریاش دارد.
این یکیها دنبال ضایعات نبودهاند. خودشان میگویند کسانی که دنبال ضایعات جنگیاند، اصلاً بومی نیستند. از جاهای دیگر میآیند. ضایعات را هم میبرند کرمانشاه میفروشند. اهالی مهران اما زخم مینهای جامانده را دارند. زمین را حفر نکردهاند و چیزی نجستهاند. در یک روز خیلی عادی، داشتهاند یک کار عادی میکردند که ناگهان صدای انفجار و بعد، یکهو همه چیز عوض شده. مثلاً امیر ١٣ ساله وقتی دو تا پایش را از دست داد، داشت چکار میکرد؟ دست برادر ٩ سالهاش را گرفته بود و داشتند باهم پشت خانهشان راه میرفتند که مین زیر پایشان منفجر شد. برادرش کشته شد و امیر ماند.
امیر نظر بیگی سال ٨٣ روی مین رفته و حالا ٢٦ ساله است؛ جوان و بلند بالا. با دو پای مصنوعی راحت راه نمیرود. جانبازی مغز و اعصاب هم دارد. انتهای هر جملهاش، لبخند میزند: «اعصابم خراب است. تشنج میکنم به خاطر آن حادثه. آنهایی که روی مین رفتهاند، خیلیهایشان به خاطر انفجار، همین حالت را دارند. خدا را شکر بهمان رسیدند. اولش خیلی پیگیری کردیم اما بعد درست شد. ٧٠ درصد جانبازی بهم دادند. مستمری میگیرم، بیکاری اما فشار میآورد. میگویم جانبازم اما کسی تحویلم نمیگیرد. این برادرم هم با لیسانس بیکار است.»
به برادرش اشاره میکند که کنارش نشسته. برادری که روی مین نرفته؛ زندگی خانواده اما از آن وقت تغییر کرده. به قول خودش، همه افسردهاند. بیشتر از همه شاید مادر که وقتی در را باز میکند و میفهمد برای چه سراغ پسرش را میگیریم، چشمهایش حالت غمگینی پیدا میکند.
وقتی امیر پاها را درمیآورد و کنارش میگذارد، مادر در اتاق نیست و آدم پیش خودش مجسم میکند که چطور هر روز از مشاهده این صحنه، شکاف بین ابروهایش عمیقتر میشود و چشمهایش، غمگینتر.
عبدالله هم مثل امیر سال ٨٣ روی مین رفته، هم محلی هستند. در جواب اینکه «کجا روی مین رفتهای؟» مثل امیر، به ته خیابان اشاره میکند و میگوید:«همین جا.» عبدالله پورفرج ٣٠ ساله است، ریزنقش. دو تا بچه دارد. یکی از بچهها همراهش است، دختری چهار پنج ساله.
عبدالله هم با روی خوش حرف میزند و پی در پی لبخند میزند؛ عادت مردم مهران است انگار؛ وقتی از دردهایشان میگویند، لبخند میزنند: «سال ٧٠ بود که به مهران برگشتیم. آن موقع ٤ ساله بودم. مهران تقریباً خالی بود. بعضیها بعد از جنگ برگشته بودند. بچه که بودیم مهمات و گلوله که پیدا میکردیم، آتش میزدیم و بازی میکردیم. خیلیها همان بچگی روی مین رفتند. توی همان سن چهار پنج سالگی. برادر من سیفالله،سال ٧٧ رفت. ١٤ سالش بود، چوپانی میکرد، همین جا. درجا کشته شد. سه چهار سالی هست که شهید حساباش کردهاند. من خودم سال ٨٣ روی مین رفتم. داشتم روی زمین کار میکردم. همینجا زمین کشاورزیمان بود. گندم درو میکردم که مین منفجر شد.»
جای خالی چند انگشت قطع شده در دست امیر روی دکمه پیراهن چهارخانه به چشم میآید. او یک پا، یک چشم و یک گوشاش را هم روی مین جا گذاشته. همان لحظهای که به قول خودش یکهو به هوا رفت و دیگر هیچ چیز بعد از آن مثل قبل نشد. عبدالله ٤٥ درصد جانبازی دارد. یک پراید خریده و مسافرکشی میکند. درآمدش به زور به یک میلیون تومان در ماه میرسد. در مهران درآمد بدی نیست وقتی که بیشتر جوانها به ماهی 400 -500هزار تومان راضیاند اما شغلی پیدا نمیکنند. همین تنگدستی شاید بعضیها را به سمت جمعآوری و فروش ضایعات جنگی بکشاند.
محمد که برادرش در اثر انفجار مین نقص عضو شده میگوید: «ما این اتفاقات را به چشم دیدهایم.
میدانیم چه دردی است. خود من بیکارم اما حاضر نیستم دنبال جمع کردن ضایعات بروم. که چه بشود؟! برمیدارند با چاشنی مین زیرسیگاری درست میکنند و میفروشند. چه ارزشی دارد؟! بیشتر کار غیربومیهاست که نمیدانند مین چه بلایی است. بچههای دهه 50 و 60 اینجا خوب این چیزها را میدانند چون لمسش کردهاند، آسیب دیدهاند. شهید و جانباز شدهاند.»
ارزش یک جان چقدر است؟ اندازه یک روز کار روی زمینهایی که هنوز نشان جنگ دارد چند هزار تومان؟ میگویند توی کیسهشان ٤ تا فشنگ پیدا کردند و مقداری ضایعات...
منبع:عصر ایران
لینک کانال مین و زندگی در تلگرام:
https://telegram.me/minefieldiran
🔸مردم خیرخواه یکی از روستاهای کردستان عراق به فریاد این کولبر زخمی رسیده و او را به پنجوین و از آنجا به سلیمانیه منتقل میکنند اما متاسفانه در آنجا نمی توانند برایش کاری انجام دهند..
💢بردار نوشیروان رضایی #کولبر_مریوانی که پایش روی مین رفته است به #کوردتودی گفت:
🔸امشب یک عمل جراحی روی پای بردارم صورت گرفت و شکر خدا اکنون حال برادرم خوب است..
پزشکان گفته اند نیاز به یک عمل جراحی دیگر دارد و باید فوق تخصص جراحی پلاستیک در این باره نظر دهد..
لینک کانال مین و زندگی در تلگرام:
https://telegram.me/minefieldiran
لینک کانال مین و زندگی در تلگرام:
https://telegram.me/minefieldiran
گلوله 106 _4 تیر
خمپاره 60 _ 12 تیر
نارنجک دستی _2 تیر
جمع آوری و به نقطه امن انتقال داده شدند.
لازم به ذکر است مهمات های کشف شده پس از برگزاری کلاس های آگاهی از خطر مین و اطلاع رسانی مردم کشف شده است.
روز جمعه هفته گذشته مورخ 04/04/1395 انفجار نارنجک تفنگی ضد تانک منجر به مجروحیت شدید یک نفر از نیروهای مرزبانی مهران شد.
شدت حادثه منجر به اسیب دیدگی شدید دست راست و پای چپ فرد مذکور گردید. این حادثه در حوالی برجک فرخ اباد رخ داده است .
بنابه گزارش دریافتی فرد حادثه دیده یکی از انگشتان دست خود را از دست داده و از ناحیه پا هم دچار اسیب دیدگی شدید میباشد و هم اکنون در بیمارستانی در کرمانشاه بستری میباشد، حال عمومی ایشان خوب گزارش شده
لازم به ذکر است فرد مذکور ستوان دوم نجفعلی نوری اهل کرمانشاه میباشد.
به گزارش ایرنا، این مین شامگاه چهارشنبه به هنگام خاکبرداری و جدول گذاری توسط نیروهای شهرداری در این خیابان، نبش کوچه گلستان هفت از زیر خاک پیدا شد.
این مین با مشخصات نمره 4 که به مین پدالی معروف است به احتمال زیاد هنگام آوردن مصالح رودخانه ای توسط ماشین های سنگین برای کف سازی این خیابان از بستر رودخانه منتقل شده است.
شهرستان سقز از جمله شهرهای استان است که بخشی از زمین های آن آلوده به مین است که بر اساس اعلام فرماندار ویژه سقز در همایش ‘بایسته ها و راهبردهای مقابله با آسیب های ناشی از مین’ که 19 فروردین سال جاری در دانشگاه پیام نور این شهر برگزار شد از سال 1369 تعداد 360 پایگاه آلوده به مین پاکسازی شده است
علی اکبر ورمقانی اعلام کرده بود: پاکسازی مین در کردستان از سال 1369 توسط لشکر 28 شروع شده و از سال 1376 این امر برعهد اداره امور مرزی کل وزارت کشور است که تاکنون افزون بر سه هزار پایگاه آلوده به مین در کردستان پاکسازی شده است.
وی عنوان کرده بود بر اساس آمارهای موجود، چهار میلیون هکتار زمین آلوده به مین در کشور در استان های کردستان، آذربایجان غربی، خوزستان و ایلام وجود دارد که از این میزان، سه درصد آن در کردستان قرار دارد.
خسارت ناشی از انفجار و پاکسازی مین بسیار سنگین است بر اثر بارش های فصلی باران، مین ها و مواد جنگی در مناطق آلوده جابجا و باعث خسارت جانی در استان می شوند.
علیرضا آشناگر معاون سیاسی وامنیتی استاندار کردستان هم فروردین ماه امسال اعلام کرده بود که 150هزار هکتار ازمناطق مرزی استان آلوده به مین است که برای پاکسازی هر هکتار حدود 100 میلیون ریال اعتبار لازم است.
سقز در 190 کیلومتری شمال غربی سنندج واقع شده است.
منبع: ایرنا
امروز صبح آقایان صادق چابک و رحیم آذرپیکان از کارکنان مرکز مین زدایی کشور در هنگام پاکسازی میادین مین منطقه دهلران در استان ایلام بر اثر انفجار مین ضد نفرM 14
از ناحیه دست و صورت دچار آسیب دیدگی شده اند.
حال عمومی این دو مین روب خوب گزارش شده است.
انفجار مین در مهران و مجروح شدن یک مین روب
امروز صبح آقای باقر بسطامی از کارکنان مرکز مین زدایی کشور در هنگام پاکسازی میادین مین منطقه مهران در استان ایلام بر اثر انفجار مین ضد نفر M 14
از ناحیه صورت دچار آسیب دیدگی سطحی شده است.
حال عمومی آقای بسطامی خوب گزارش شده است.